وارون QQ inverse, Q-1واژههای مصوب فرهنگستانوارون مقدار Q که آهنگ فرواُفت انرژی را برای موجهای حجمی یا سطحی در هر دوره مشخص میکند متـ . وارون ضریب کیفیت
شاخص KK indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی سهساعته که معیار گسترۀ فعالیت سریع و نامنظم مغناطیسی توفان در زمان وقوع است
چک زدنلغتنامه دهخداچک زدن . [ چ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) چنپاتمه زدن . چندک زدن . بچک نشستن . برسردو پای نشستن : چو آنجا رسی زن در آن آب چک که گرددنمک از گذارش سبک . جامی (از فرهنگ رشیدی ).به دو زانو دمی که بنشیندهمچو اروانه ایست کو
لَچَکگویش بختیاریلچک (کُلاه مخملى مخصوص بانوان که قسمت پیشین سر را مىپوشاند و معمولاً با مهرههاى رنگى، سکههاى نقرهاى،منجوق و ملیله تزیین مىشود).