چگاللغتنامه دهخداچگال . [ چ َ ] (ص ) هر چیز گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). چیز گران و کثیف . (جهانگیری ) (رشیدی ). گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته . (ناظم الاطباء). هر جسم جامد که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است :
چگالفرهنگ فارسی معین( چَ) (اِ. ص .) 1 - سختی و به هم پیوستگی جسمی . 2 - هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.
کلید دگرسازalt key, altواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که معمولاً با یک یا دو کلید دیگر بهطور همزمان فشار داده میشود تا کارکردی غیر از کارکرد اصلی هریک از کلیدهای ترکیبشونده ایجاد کند متـ . دگرساز
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
گردشگری بینقارهایlong-haul tourism, long-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفر طولانی غالباً بینقارهای که با هواپیما معمولاً بیش از پنج ساعت طول میکشد
چگالهلغتنامه دهخداچگاله . [ چ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرگان بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 48 هزارگزی شمال باختری اردل ، نزدیک به راه عمومی واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه . محصولش غلات ، کتیرا، پشم و روغن .
چگالندهcondenserواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند
چگالهلغتنامه دهخداچگاله . [ چ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرگان بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 48 هزارگزی شمال باختری اردل ، نزدیک به راه عمومی واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه . محصولش غلات ، کتیرا، پشم و روغن .
چگالی تقهایtap densityواژههای مصوب فرهنگستانچگالی ظاهری پودر یا مادۀ گردالهای (granulated material) هنگامیکه ظرف حاوی مواد در شرایط معیار تحت ارتعاش یا ضربه قرار بگیرد
زیرمجموعۀ چگالdense subsetواژههای مصوب فرهنگستانزیرمجموعهای از یک فضای توپولوژیکی که بستار آن تمام فضا باشد