چیزهلغتنامه دهخداچیزه . [ زَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان . در 28هزارگزی جنوب باختری سیردان سر راه عمومی سیردان به زنجان واقع است و 554 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات وسیب ز
جه جهلغتنامه دهخداجه جه . [ ج ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هلایجان بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. کوهستانی معتدل است . سکنه 195 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</span
زه زهلغتنامه دهخدازه زه . [ زِه ْ زِه ْ ] (صوت مرکب ) ادات تحسین . تأکید زه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زه شود.
اینترنت چیزهاinternet of thingsواژههای مصوب فرهنگستانشبکۀ جهانی رایانهها و حسگرها و فعالگرهایی که ازطریق قراردادهای اینترنت به هم متصل هستند اختـ . چیزنت IOT متـ . اینترنت اشیا internet of objects
اینترنت چیزهاinternet of thingsواژههای مصوب فرهنگستانشبکة جهانی رایانهها و حسگرها و فعالگرهایی که ازطریق قراردادهای اینترنتی به هم متصل هستند نیز: چیزنت، شیءنت IoO اینترت اشیا internet of objects
آرد کپیدنواژهنامه آزادآرد را ربودن و بلعیدن به کسی که قبل از تهیه نان یا هر چیزه دیگه مواد اولیه را ببلعد. عجله در خوردن،آدم همیشه گشنه و فرصت طلب.
بروچلغتنامه دهخدابروچ . [ ب َرْ وَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان طارم سفلی بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 271 تن است . آب آن از رودخانه ٔ چیزه و محصول آن غلات و سیب زمینی است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2).