چیفتلغتنامه دهخداچیفت . (اِ) گیاهی است که آن را لیف خوانند. از گیاهان بالارونده است . گیاهی است یک ساله و بوته ٔ آن شبیه به بوته ٔ کدوست . رجوع به لیف شود.
فت فت کردنلغتنامه دهخدافت فت کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته و بشتاب چیزی را به کسی گفتن و غالباً با نیتی بد. (یادداشت بخط مؤلف ). پت پت یا پچ پچ کردن . نجوی .