اسم ناشماراmass noun, non-count noun, uncountable nounواژههای مصوب فرهنگستاناسمی دال بر پدیدۀ غیرقابلشمارشی که معمولاً جمع بسته نمیشود
اسم شماراcount noun, countable nounواژههای مصوب فرهنگستاناسمی دال بر پدیدۀ قابلشمارشی که جمع بسته میشود
اسمnounواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع کلمه دال بر فرد یا شیء یا عمل و وضعیت، با قابلیتهایی مانند جمع بسته شدن و توصیف شدن با صفت و قرار گرفتن در جایگاه فاعل یا مفعول
اسم جمعcollective nounواژههای مصوب فرهنگستاناسمی با صورت مفرد که بر گروهی از افراد یا اشیا و غیره دلالت میکند
اسم جنسgeneric nounواژههای مصوب فرهنگستاناسمی نامعین که بر طبقهای از افراد یا اشیا و مانند آن دلالت میکند
خیطةلغتنامه دهخداخیطة. [ خ َ طَ ] (ع اِ) میخ . || رسن . || خیط که با رسن انگبین چینان باشد. || جبه ٔ پشمین انگبین چینان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
عسل چینلغتنامه دهخداعسل چین . [ ع َ س َ] (نف مرکب ) عسل چیننده . آنکه عسلهای ساخته شده را برمیدارد: خافة؛ جبه ٔ چرمین عسل چینان . (منتهی الارب ).
خرمن گدالغتنامه دهخداخرمن گدا. [ خ ِ / خ َ م َ ن ِ گ َ/ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از توده ٔ غله ای است که خوشه چینان جمع کرده باشند. (برهان قاطع).
خافهلغتنامه دهخداخافه . [ خاف ْ ف َ ] (ع اِ) وعاء حب ؛ پوستی که دانه ٔ گندم و جو و امثال آن دروی است . || جبه ٔ چرمین عسل چینان . || خریطهائی که در آن عسل نهند. || سفره ٔ برداشته سرهاکه بخریطه ماند و در آن عسل چینند. (منتهی الارب ).