لغتنامه دهخدا
بوار. [ ب َ ] (ع مص ) کاسد شدن بازار یا متاع . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).- بَوارالاَیَّم ؛ کساد زن بیوه که چندی در خانه بی شوهر بماند. یقال نعوذ باﷲ من بوارالایم ... (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الا