ژتونفرهنگ فارسی عمیدپولک استخوانی، فلزی، یا برگهای که در قمارخانهها، بعضی کافهها، و مانند آن بهجای پول دادوستد میشود.
ژتونفرهنگ فارسی معین(ژِ تُ) [ فر. ] (اِ.) مهرة فلزی یا پلاستیکی و غیره که در بعضی از مؤسسات به جای پول به کار می رود.
تُنِ حجمیmeasurement tonne, measurement tonواژههای مصوب فرهنگستانواحدی که معادل چهل پای مکعب است و از آن برای بارهای حجمی استفاده میشود
تون بتون،تون بتون شدهگویش تهرانیآواره و سرگردان، عبارتی نفرینآمیز(تون حمام زمستان جای بیخانمانها بوده)
پیتونلغتنامه دهخداپیتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) نام اژدهائی که در کوه پارناس ، آپولن وی را بکشت و بازیها و جشنهای پی تی را بیادگار این غلبه بنیاد نهاد. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: نظر بخرافات و اساطیر یونانی اژدهائی است که پس از طوفان دوکالیون در کوه پارناس ظهور کرد و گویا رب النوع مسمی به آپولون
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام شهری به اتازونی (در کارولین جنوبی ) کرسی بخش ژرژتون ، دارای 4310 تن سکنه .
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام قصبه ای به اتازونی (در کلرادو) قلمرو کلرکریک واقع در پنجاه کیلومتری دانور. و بدانجا معادن نقره بسیار باشد.
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام شهری به اتازونی (در کنتوکی ) کرسی ناحیه ٔ اسکوت ، دارای 3570 تن سکنه .
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام شهری به ممالک متحده ٔ امریکا (در ایالت کلمبیا) کنار رود پتوماک ، دارای 17000 تن سکنه .