پردانشلغتنامه دهخداپردانش . [ پ ُ ن ِ ] (ص مرکب ) از پهلوی ، اَویر دانشن . که دانش بسیار دارد. علاّمه : فریدون پردانش و پرفسون مر این آرزو را نبد رهنمون . فردوسی .جهاندیده پردانش افراسیاب جز از چاره سازی نبیند بخواب . <p clas
گردانگیزلغتنامه دهخداگردانگیز. [ گ َ اَ ] (نف مرکب ) غبارانگیزنده . آنکه گرد انگیزد: ریاح معاجیح ؛ بادهای تند گردانگیز. هبوب ؛ باد گردانگیز. (منتهی الارب ).
گردیانوسلغتنامه دهخداگردیانوس . [ گ ُ ] (اِخ ) مارکوس آنتونیوس . امپراطور روم . وی در سال 157 م . در رم متولد و در سال 238 م . در کارتاژ (قرطاجنه ) وفات یافت . او مسرف ، ملایم و شریف بود. وی شهرت و وجاهت بسیار به دست آورد. در هر