خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژرف بینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ژرف بینی
/žarfbini/
معنی
باریکبینی؛ غوررسی؛ تعمق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
discernment, perceptivity, vision
-
جستوجوی دقیق
-
ژرف بینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] žarfbini باریکبینی؛ غوررسی؛ تعمق.
-
ژرف بینی
لغتنامه دهخدا
ژرف بینی . [ ژَ] (حامص مرکب ) تعمق . باریک بینی . غوررسی . ژرف اندیشی .ژرف دررفتن در چیزی . تعمق کردن و غوررسی در امری .
-
ژرف بینی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
discernment, perceptivity, vision
-
واژههای مشابه
-
غار ژرف
لغتنامه دهخدا
غار ژرف . [ رِ ژَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کنایه از دنیاست . (مجموعه ٔ مترادفات ص 165).
-
ژرف اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] žarf[']andiš ۱. کسی که به پایان امری میاندیشد.۲. آنکه در امری تعمق و غوررسی میکند.
-
ژرف بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] žarfbin کسی که در امری غوررسی کرده و پایان آن را در نظر میگیرد؛ ژرفنگر؛ باریکبین؛ تیزبین.
-
ژرف نگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] žarfnegar کسی که در امری غوررسی میکند و پایان آن را مینگرد؛ ژرفبین.
-
ژرف نگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] žarfnegari ژرف نگریستن؛ باریکبینی؛ غوررسی؛ تعمق.
-
ژرف یاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) žarfyāb ۱. آنکه عمق چیزی را اندازه میگیرد.۲. [مجاز] باریکبین؛ دقیق؛ غوررس.
-
ژرف یابی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) žarfyābi اندازهگیری عمق چیزی.
-
ژرف دیدن
لغتنامه دهخدا
ژرف دیدن . [ ژَ دی دَ] (مص مرکب ) به تعمق نگریستن . به عمق دیدن . تعمق .
-
ژرف اندیش
لغتنامه دهخدا
ژرف اندیش . [ ژَ اَ ] (نف مرکب )نعت فاعلی از ژرف اندیشیدن . متعمق . دقیق . ژرف بین .
-
ژرف اندیشی
لغتنامه دهخدا
ژرف اندیشی . [ ژَ اَ ] (حامص مرکب ) تعمق . دقت . غوررسی .
-
ژرف بین
لغتنامه دهخدا
ژرف بین . [ ژَ ] (نف مرکب ) متعمق . باریک بین . غوررس . عمیق . نافذالنظر. تیزچشم . تیزبین . ژرف اندیش . ژرف نگاه . ژرف نگر : چه بیند بدین اندرون ژرف بین چه گوئی تو ای فیلسوف اندر این . ابوشکور. یکی ژرف بین است شاه یمن که چون او نباشد به هر انجمن . فر...