ژرنهلغتنامه دهخداژرنه . [ ژِ ن ِ ] (اِخ ) دِزیره . نام فیزیک دان فرانسوی . مولد والنسین (1834 - 1910 م .). وی را در غلیان و تبلور و قوه ٔ حرکت وضعیه مطالعاتی است .
چگرنهلغتنامه دهخداچگرنه . [ چ َ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مرغی گردن دراز که آن را کاروانک نیز گویند. (آنندراج ). تلفظی از جگرنه و چکرنه . کاردانک . و رجوع به جگرنه و چکرنه شود.
چرنهلغتنامه دهخداچرنه . [ چ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) لوله ٔ ابریق و آفتابه و سماور و جز اینها. در تداول مردم خراسان چُنَّد. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ).