پالایة نادیNaudy filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایة خطمحور یا شبکهمحور در حوزة مکان که بیهنجاریهایی با طولِموج کوتاهتر از طول پنجرة معین را آشکارسازی میکند و سپس آنها را با برونیابی از دادههای مجاور حذف میکند
روش نادیNaudy methodواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش خودکار، برپایة خط اندازهگیری برآورد ژرفا، که در آن محل و نوع بیهنجاری با استفاده از همبستگی متقابل دادههای خطی مغناطیسی مشاهدهشده با بیهنجاریهای نظری تعیین میشود
پندیلغتنامه دهخداپندی . [ پ َ ] (اِ) درتاج المصادر بیهقی در معنی کلمه ٔ حجلان گوید: برجستن مرغ و پندی و شتر پی کرده در رفتن - انتهی . ظاهراً پندی زاغ و کلاغ باشد یا صورتی از پند بمعنی غلیواژ.
پندیلغتنامه دهخداپندی . [ پ َ ] (ص ) منسوب به پند : پذیرند از تو شاهنشاه صاحب همه گفتارها بندی و پندی .سوزنی .
ژندگیلغتنامه دهخداژندگی . [ ژَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی ژند و ژنده . پارگی . کهنگی . (غیاث ). رثاثت : سیه گلیم خری ژنده جل و پشماکندکه ژندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو.سوزنی .
ژندگیلغتنامه دهخداژندگی . [ ژَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی ژند و ژنده . پارگی . کهنگی . (غیاث ). رثاثت : سیه گلیم خری ژنده جل و پشماکندکه ژندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو.سوزنی .
فاژندگیلغتنامه دهخدافاژندگی . [ ژَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت دهان درّه کردن . رجوع به فاژ و فاژیدن شود.