نمودلغتنامه دهخدانمود.[ ن ُ / ن ِ ] (مص مرخم ، اِمص ، اِ) نمایش . (ناظم الاطباء). ظهور. (یادداشت مؤلف ). تجلی . جلوه . اسم مصدر است از نمودن : اگرچه هیچ چیزی را نهی قایم به ذات خودپس آمد نفس وحدت را نمود مثل در الاّ. <p cl
زمینة ژنشناختیgenetic backgroundواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهعوامل ژنشناختی/ ژنتیکی که زمینهساز رُخنمود یک ژن خاص است متـ . زمینة ژنتیکی ژننمود باقیمانده residual genotype
وَراژننمودepigenotypeواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از اَشکال موروثی یک ژننمود که علاوه بر توالی نوکلئوتیدی، دگرشهای وراژنی (epigenetic modification) نیز در آن مؤثرند