ژکهلغتنامه دهخداژکه . [ ژُ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ای است انگلیسی و دخیل در زبان فرانسه و در فارسی بمعنی سوارکارو شخصی که حرفه اش تاختن اسبهای مخصوص مسابقه است .
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
چکه چکهلغتنامه دهخداچکه چکه . [ چ ِک ْ ک َ چ ِک ْ ک َ ] (ق مرکب ) قطره قطره . چیکه چیکه . (در بسیاری لهجه ها). قطره های آب یا هر مایع دیگر که پی در پی چکد. رجوع به چکه شود.
کپه کپهلغتنامه دهخداکپه کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ / ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (ق مرکب ) توده توده انباشته . (فرهنگ فارسی معین ).تَل تَل . توده های متعدد و پراکنده گرد هم . کوت کوت .
ژکه کلوبلغتنامه دهخداژکه کلوب . [ ژُ ک ِ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) کلمه ای است انگلیسی و دخیل در زبان فرانسه بمعنی کانون و محل اجتماع سوارکاران . و آن در آغاز جمعیتی بود که بسال 1833 م . برای اصلاح نژاد اسب پدید آمد.
سیرلغتنامه دهخداسیر. (ص ) پهلوی «سر» ، زباکی «سر» (راضی ، خشنود). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نقیض گرسنه . (برهان ). مقابل گرسنه . (آنندراج ) : بساکسا که بره است و فرخشه بر خوانش و بس کسا که جوین نان همی نیابد سیر. رودکی .یکی
ژکه کلوبلغتنامه دهخداژکه کلوب . [ ژُ ک ِ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) کلمه ای است انگلیسی و دخیل در زبان فرانسه بمعنی کانون و محل اجتماع سوارکاران . و آن در آغاز جمعیتی بود که بسال 1833 م . برای اصلاح نژاد اسب پدید آمد.
کلاژکهلغتنامه دهخداکلاژکه . [ ک َ ژَ ک َ/ ک ِ ] (اِ) قلاب را گویند عموماً و قلابی که بدان چیزهایی که در چاه افتاده باشند برآرند، خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کلاشکه شود.