ژینسنهلغتنامه دهخداژینسنه . [ س ُ ن ِ ] (اِخ ) آرماند. نام وکیلی از وکلای مجلس کنوانسیون از دسته ٔ ژیروندن . مولد بردو. وی در پاریس به دار آویخته شد (1758-1793 م .).
نشینهلغتنامه دهخدانشینه . [ ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) جای نشستن جانوران . (آنندراج ). جائی که در آن مرغان و دیگر حیوانات می نشینند. (ناظم الاطباء). رجوع به نشیمن شود : سری به دام و قفس نیست شاهبازان رابه دست شاه نظر کن ببین نشینه ٔ م
نیسانیلغتنامه دهخدانیسانی . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به نیسان است .- ابر نیسانی ؛ باران نیسانی . ابر و بارانی که در ماه نیسان پدیدآید و ببارد. باران بهاری که دشت و باغ را طراوت و سرسبزی دهد. رجوع به نیسان شود :<