فرهنگ فارسی عمید
۱. یادداشت کردن؛ نوشتن.۲. (صفت) نوشته؛ نوشتهشده.۴. برقرار و پابرجا کردن.۳. قرار دادن.⟨ ثبت احوال: سازمانی که وظیفۀ صدور شناسنامه و کارت ملی را بر عهده دارد.⟨ ثبت اسناد: ادارهای که معاملات و نقلوانتقالهای ملکی مردم را در دفترها و پروندههای خود ثبت میکند