کارکرد توقفگاهparking turnoverواژههای مصوب فرهنگستاننسبت تعداد وسایل نقلیۀ متوقفشده در مدت و محدودۀ معین به تعداد کل محلهای توقف در آن محدوده
پیکارکردلغتنامه دهخداپیکارکرد. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پیکار کردن . جدال . مجادلة : چنین برز و بالا و این کارکردنه خوب است با دیو پیکارکرد. فردوسی . || (اِ مرکب ) (در اصطلاح موسیق
کارکردلغتنامه دهخداکارکرد. [ ک َ / ک ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کار کردن و عمل . (آنندراج ). عمل و کار و کردار و فعل . (ناظم الاطباء). رفتار. || زحمت . مزاحمت . || زد و خورد. || خدمت : ایا بلایه اگر کارکرد پنهان بودکنون توان
کارکردلغتنامه دهخداکارکرد. [ ک َ / ک ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کار کردن و عمل . (آنندراج ). عمل و کار و کردار و فعل . (ناظم الاطباء). رفتار. || زحمت . مزاحمت . || زد و خورد. || خدمت : ایا بلایه اگر کارکرد پنهان بودکنون توان
پیکارکردلغتنامه دهخداپیکارکرد. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پیکار کردن . جدال . مجادلة : چنین برز و بالا و این کارکردنه خوب است با دیو پیکارکرد. فردوسی . || (اِ مرکب ) (در اصطلاح موسیق
کارکردلغتنامه دهخداکارکرد. [ ک َ / ک ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کار کردن و عمل . (آنندراج ). عمل و کار و کردار و فعل . (ناظم الاطباء). رفتار. || زحمت . مزاحمت . || زد و خورد. || خدمت : ایا بلایه اگر کارکرد پنهان بودکنون توان
دُژکارکردdysfunctionواژههای مصوب فرهنگستاننابسامانی و کاستی و نابهنجاری در کارکرد یک اندام متـ . دُشکاری