کارگری جنسیsex work, sex labourواژههای مصوب فرهنگستاناستثمار شدن در یک سوداگری جنسی در مقابل پول یا بدون آن
کارگیریلغتنامه دهخداکارگیری . (اِ مرکب ) در تداول زنان ، کار: مرده شور کارگیریت را ببرد. مرده شورت ببرد با این کارگیریت . || کسی که مرتکب میشود و مباشرت مینماید و متقبل میشود هر کار مهمی را. (ناظم الاطباء).
تحلیل شکارگریpredation analysisواژههای مصوب فرهنگستانتجزیهوتحلیل روابط متقابل شکار و شکارگر ازطریق مدلسازی ریاضی
اتحادیۀ کارگریlabour union 2, trade union 2واژههای مصوب فرهنگستانسازمانی متشکل از دستمزدبگیران و حقوقبگیران که با هدف کمک و حمایت متقابل و چانهزنی جمعی با کارفرمایان تشکیل میشود متـ . اتحادیه 2 union 2
جبران شکارگریpredation compensationواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری که در آن جمعیت شکار با وجود تغییر مقدار شکارگری براثر دخالت عوامل دیگر ثابت میماند