خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاستی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .)1 - نقصان ،کم شدگی . 2 - کم - خردی ، نادانی .
-
جستوجو در متن
-
برکاست
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص .) کاستی ، کمی .
-
کاهش
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِمص .) کاستی ، نقصان ، کاستن .
-
نقص
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) کمی ، عیب ، کاستی .
-
زیان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - خسارت . 2 - آسیب . 3 - کاستی .
-
نقایص
فرهنگ فارسی معین
(نَ یِ) [ ع . نقائص ] (اِ.) جِ نقیصه ؛ کاستی ها، عیب ها.
-
نقیصه
فرهنگ فارسی معین
(نَ ص ) [ ع . نقیصة ] (اِ.) عیب ، کاستی . ج . نقایص .
-
نهار
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (اِ.) 1 - کاهش ، کاستی . 2 - کاهش تن ، لاغری .
-
کمبود
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (مص مر.) 1 - کمی ، کاستی . 2 - چیزی که در هنگام تراز کردن حساب کم آید.
-
منقصت
فرهنگ فارسی معین
(مَ قَ صَ) [ ع . منقصة ] (اِ.) 1 - کمی ، کاستی . 2 - عیب ؛ ج . مناقص .
-
اودیولوژی
فرهنگ فارسی معین
(اُ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة اختلالات شنوایی از راه شناسایی سنجش کاستی عمکرد شنوایی و توان بخشی آن ، شنوایی شناسی . (فره ).
-
اپتومتری
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ مِ) [ فر. ] (اِمص .) آزمایش چشم و ساختارهای مربوط به آن برای کشف اختلالات بینایی و تجویز عدسی های مناسب با دیگر وسایل کمک کننده به بینایی یا تمرین های چشمی برای جبران کاستی های دید، بینایی سنجی . (فره ).