کشت ورزیلغتنامه دهخداکشت ورزی . [ ک ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل زراعت . برزیگری . برزگری . کشاورزی . دهقنت . فلاحت . (یادداشت مؤلف ). کشتکاری . (ناظم الاطباء).
خاکپوشورزیmulch tillageواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خاکورزی که در آن بقایای گیاهی در سطح خاک حفظ میشود
خاکورزی 2tillage, cultivation 2واژههای مصوب فرهنگستانانجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای بهبود رشد گیاه زراعی
خاکورزی اولیهprimary tillageواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خاکورزی که در آن خاک را میبُرند و پودر میکنند و بقایای گیاهی را زیر خاک میکنند