کالسکهلغتنامه دهخداکالسکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (روسی ، اِ) ازکلمه ٔ کالسکای روسی گرفته شده است و اصل آن شاید از«کاررزا» یا «کاررُزا»ی ایتالیایی و کالُش آلمانی است . (یادداشت مؤلف ): ترجمه ٔ گاری که بانگریزی فیئن خوانند و کالسکه و چاپاری داک گاری که برای سواری ،
کالسکهفرهنگ فارسی عمید۱. اتاقکی چرخدار برای حمل مسافر که توسط یک یا چند اسب کشیده میشود.۲. وسیلۀ نقلیۀ کوچک چرخدار برای حمل نوزادان.
شیبراهۀ سکوhigh blockواژههای مصوب فرهنگستانبخش شیبدار سکوی ایستگاه که برای ورود آسان صندلی چرخدار یا کالسکۀ کودک به قطارهای سبک مرتفع ساخته میشود
کالسکهلغتنامه دهخداکالسکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (روسی ، اِ) ازکلمه ٔ کالسکای روسی گرفته شده است و اصل آن شاید از«کاررزا» یا «کاررُزا»ی ایتالیایی و کالُش آلمانی است . (یادداشت مؤلف ): ترجمه ٔ گاری که بانگریزی فیئن خوانند و کالسکه و چاپاری داک گاری که برای سواری ،
کالسکهفرهنگ فارسی عمید۱. اتاقکی چرخدار برای حمل مسافر که توسط یک یا چند اسب کشیده میشود.۲. وسیلۀ نقلیۀ کوچک چرخدار برای حمل نوزادان.
کالسکهلغتنامه دهخداکالسکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (روسی ، اِ) ازکلمه ٔ کالسکای روسی گرفته شده است و اصل آن شاید از«کاررزا» یا «کاررُزا»ی ایتالیایی و کالُش آلمانی است . (یادداشت مؤلف ): ترجمه ٔ گاری که بانگریزی فیئن خوانند و کالسکه و چاپاری داک گاری که برای سواری ،
کالسکهفرهنگ فارسی عمید۱. اتاقکی چرخدار برای حمل مسافر که توسط یک یا چند اسب کشیده میشود.۲. وسیلۀ نقلیۀ کوچک چرخدار برای حمل نوزادان.