کالموکلغتنامه دهخداکالموک . (اِخ ) نام قومی از مغول که در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و بین دن و ولگا و سیبری پراکنده اند. تاتارهای سواحل ولگا.
قالموقلغتنامه دهخداقالموق . (اِخ ) نام فرقه ای است از قوم عیسائیان که به رومن کیتهولک معروف اند. از سفرنامه ٔ شاه ایران . (آنندراج ).
قولچماقلغتنامه دهخداقولچماق . [ چ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) (از: ترکی قول ، بازو + چماق ، چوب گنده ). رجوع به قلچماق شود.
کالمیکلغتنامه دهخداکالمیک . (اِخ ) همان مغولهای غربی هستند. (از ایران باستان ج 2 ص 2253). رجوع به کالموک و مغول شود.
کلیمکلغتنامه دهخداکلیمک . [ ک َ م َ ] (اِ مصغر) کلیم کوچک . کلیم خردسال . کلیم طفل : کلیمکی که به دریا فکند مادر اوز بیم فرعون آن بدسرشت دل چون قار.ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 278). و رجوع به کلیم و کلیم اﷲ و
قلچماقلغتنامه دهخداقلچماق . [ ق ُ چ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش . (آنندراج از سفرنامه ٔ شاه ایران ). این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق است و به کسی گفته میشود که دارای بازوانی قوی و نیرومند باشد.
کالمیکلغتنامه دهخداکالمیک . (اِخ ) همان مغولهای غربی هستند. (از ایران باستان ج 2 ص 2253). رجوع به کالموک و مغول شود.
پنزالغتنامه دهخداپنزا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام ایالتی است در روسیه . از طرف شمال محدود به نیژنی نو گورود و از سوی مشرق به سیمبیرسک و از جانب جنوب به ساراتوف و از جهت مغرب به تامبوف . مساحت آن به 38839 هزار گز مربّع بالغ میشود و 1402867</