کالوتلغتنامه دهخداکالوت . (اِ) سلولهای مشابه و متحدالمرکزی که مولد اپیدرم و طبقه ٔ موهای کشنده و کلاهک می باشند. (گیاه شناسی ثابتی ص 289 و 475).
واگویۀ استانداردstandard calloutواژههای مصوب فرهنگستانواگویۀ بین خدمه در هنگام عملیات که تعیینکنندۀ شرایط و اقدامات و وضعیت تجهیزات و کلیدها و مشاهدات دیداری یا دیگر موارد عملیاتی تصریحشده در روالها است
کولوتگویش بختیاریپنبه لوله کرده را درون روغن کرچک پیهسوز گذارند و براى روشنایى نوک آن را آتش زنند که هنگام سوختن دود بسیارى تولید مىکند.
کالدلغتنامه دهخداکالد. [ ل ِ ] (ع ص ) گردآورنده ٔ چیزی بر روی هم . (از اقرب الموارد). || ذیح کالد؛ خوشه ٔ کهن و قدیم . (ناظم الاطباء). خوشه ٔ قدیم . (اقرب الموارد).
قالتلغتنامه دهخداقالت . [ ل َ ] (ع اِ) قال . در مقابل حال . حرکات و سکنات : و قالت و حالت آن بنده همه کرامات گردد. (اسرارالتوحید ص 235).قالت من نیمروزحالت من نیمشب تیغ کشد هندوئی تیر زند ناوکی .خاقانی .</p