کالیبرلغتنامه دهخداکالیبر. (فرانسوی ، اِ) بمعنی قطر درونی استوانه . قطر درونی احجام استوانه ای : کالیبر لوله ٔ تپانچه ، کالیبر لوله ٔ تفنگ و توپ و غیره .
boreدیکشنری انگلیسی به فارسیبذر، سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، سوراخ کردن، با مته تونل زدن، سفتن، نقب زدن، وسیله سوراخ کردن، سنبه زدن
ثقبدیکشنری عربی به فارسیگمانه , سوراخ کردن , سنبيدن , سفتن , نقب زدن , بامته تونل زدن , خسته کردن , موي دماغ کسي شدن , خسته شدن , منفذ , سوراخ , مته , وسيله سوراخ کردن , کاليبر تفنگ , خسته کننده , چشم کوچک , حلقه , چشم , روزنه , مزغل
کالیبرلغتنامه دهخداکالیبر. (فرانسوی ، اِ) بمعنی قطر درونی استوانه . قطر درونی احجام استوانه ای : کالیبر لوله ٔ تپانچه ، کالیبر لوله ٔ تفنگ و توپ و غیره .
کالیبرلغتنامه دهخداکالیبر. (فرانسوی ، اِ) بمعنی قطر درونی استوانه . قطر درونی احجام استوانه ای : کالیبر لوله ٔ تپانچه ، کالیبر لوله ٔ تفنگ و توپ و غیره .