کاناپهلغتنامه دهخداکاناپه . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) تختخواب مجهز به پرده برای جلوگیری از پشه . || جای وسیع برای نشستن چند تن . نیمکت مبلی .
کاناپهفرهنگ فارسی معین(پِ) [ فر. ] (اِ.) نیمکت بزرگ پشت دار. ؛ ~ ی تختخواب شو نوعی کاناپه که باز می شود و به صورت تختخواب درمی آید.
استوارلغتنامه دهخدااستوار. [ اُ ت ُ ] (ص ) (از پهلوی استوبار یا هستوبار ، به معنی معتقد و ثابت قدم ) پایدار. ثابت . پابرجا . پای برجا. استوان . (رشیدی ). ثبت . ثابت . (دهار). راسخ . (دهار) (منتهی الارب ). رابطالجاش . متین . (السامی ) (دهار) (زمخشری ) (مهذب الاسماء). مبرم . متقن . رصیف . رصین .
ابوشکورلغتنامه دهخداابوشکور. [ اَ ش َ ] (اِخ ) بلخی . یکی از اجله ٔ شعرای باستانی ایران . در تذکره ها ازتاریخ حیات او جز نام و موطن و از شعر وی غیر از بیتی چند در تذاکر و متفرقاتی در کتب لغت که همگی بر کمال قدرت طبع و جودت و صفای قریحت او دلیل کند بر جای نیست . ابوشکور را داستانی منظوم به بحر مت
مکانگاهلغتنامه دهخدامکانگاه . [ م َ ] (اِ مرکب ) جای بودن . منزل . منزلگاه : از او درخواستند که در آن نواحی مکانگاه ایشان معین کند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 14).