کاپشنفرهنگ فارسی عمیدپوشاک زمستانی به شکل نیمتنۀ کوتاه، کلاهدار یا بیکلاه، که جلو آن با زیپ بسته میشود و در پوشش داخلی آن پارچههایی از الیاف طبیعی یا مصنوعی برای گرم کردن دوخته میشود.
کاپشنفرهنگ فارسی معین(شَ) (اِ.) نیم تنه ای که سر آستین و لبة پایین آن تنگ تر است و جلو آن با تکمه یا زیپ بسته می شود.
وافشارزدگیdecompression sickness, caisson sickness, caisson disease, compressed-air sickness, divers' diseaseواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه نشانگان ناشی از کاهش سریع فشار جوّ که باعث آزاد شدن و انحلال حبابهای نیتروژن در داخل مایعات بدن میشود
کاپسینلغتنامه دهخداکاپسین . [ پ ِ ی َ ] (اِخ ) سومین خاندان از پادشاهان فرانسه که از «هوگ کاپه » آغاز میگردد و به سه شاخه تقسیم میشود: اول کاپسین مستقیم از «هوگ کاپه » تا شارل چهارم «لوبل » (987 - 1328 م .)، دوم «کاپسین والوا»
کاسپینلغتنامه دهخداکاسپین . [ ی َ ] (اِخ ) (دریای ِ...) دریای کاسپین در نقطه ای که بمحاذات قسمت بالای هیرکانی (ایالت گرگان ) میرسد در واقع صورت دریا بخود میگیرد و این صورت را تا پای کوهستان مدی (ماد) و ارمنستان دارد زیرا که قسمت سفلای این کوهسار بشکل هلال است و درست در کنار دریا ختم میشود و فی
کاسپینلغتنامه دهخداکاسپین . [ ی َ ] (اِخ ) نام طایفه ای بوده که در سواحل جنوبی بحر خزرسکنی داشته اند. (التدوین ). طایفه ٔ کاسپین که از شعب مارد یا مازد است از شعب دیگر جری تر و پر دل تر بوده اند و غالباً از کوهستان مازد تجاوز کرده بطرف جلگه های سمت جنوب کوه مازد بتاخت میرفته اند و شهر قزوین را