کاکاولغتنامه دهخداکاکاو. (اِ) نوعی از بازی باشد و آن چنان است که یک کس دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند که «کاکاو» و حریفان دیگر از اطراف او درآمده او را در باد شلاق گیرند، او همان طریق دست بر زمین نهاده از عقب حریفان دود و به هر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد.(برهان ) (آنندر
کاکائولغتنامه دهخداکاکائو. [ ءُ ] (فرانسوی ، اِ) درختی از امریکای جنوبی است و اکنون در مکزیکو و امریکای مرکزی و نقاط دیگر نیز کشت میشود. بر روی شاخه های کهنه ٔاین درخت ابتدا گلهایی زرد و سپس غلافی زرد رنگ میروید و در آن غلاف تعدادی تخم میباشد. تخمهای خشک شده ٔ این درخت محصول تجارتی است و بنام ک
کاکائوفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) درختی بومی مناطق گرمسیر با برگهای بیضی، چوب سرخرنگ، و میوههای دراز بیضیشکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا.۲. دانههای سرخ یا زرد موجود در میوۀ این درخت که بعد از خشک شدن قهوهای میشوند.۳. گَردی که پس از بو دادن این دانهها تولید میشود و در تهیۀ شکلات به کار میرود.<br
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان که در 12هزارگزی شمال باختر صحنه و 1500گزی شمال راه فرعی صحنه به سنقر در دامنه واقع و سردسیر است . 244</spa
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) نام طایفه ای است از ایل ها و کردهای نواحی غرب و شمال غرب قزوین . (از آنندراج ) (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112). || اسم یکی از طوایف اربعه پیش کوه ایلات کرد ایران است که از شعب ایل دلفان میباشد که در حدود <span class="hl
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش دلفان شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال باختری بخش دلفان واقع و محدود است از شمال به کوه گردن و بخش کرمانشاه و از جنوب به دهستان میربیک و از خاور به دهستان ای تیوند و از باختر بمنطقه ٔ کرمانشاه . کوهستانی و سردسیر و مالاریائی
پازلغتنامه دهخداپاز. [ زز ] (اِخ ) مرکز بولیوی بر ساحل شرقی دریاچه ٔ تی تی کاکاو آن بوسیله ٔ راه آهن به اقیانوس ساکن متصل میگردد ودارای 150000 تن سکنه و از مراکز مهم تجارتی است .
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان که در 12هزارگزی شمال باختر صحنه و 1500گزی شمال راه فرعی صحنه به سنقر در دامنه واقع و سردسیر است . 244</spa
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) نام طایفه ای است از ایل ها و کردهای نواحی غرب و شمال غرب قزوین . (از آنندراج ) (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112). || اسم یکی از طوایف اربعه پیش کوه ایلات کرد ایران است که از شعب ایل دلفان میباشد که در حدود <span class="hl
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش دلفان شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال باختری بخش دلفان واقع و محدود است از شمال به کوه گردن و بخش کرمانشاه و از جنوب به دهستان میربیک و از خاور به دهستان ای تیوند و از باختر بمنطقه ٔ کرمانشاه . کوهستانی و سردسیر و مالاریائی