کاکوللغتنامه دهخداکاکول . (اِ) بمعنی کاکل است که موی میان سر مردان و پسران و اسب و استر باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به کاکل شود. || اسم هندی شقاقل است . رجوع به شقاقل در مخزن الادویه شود.
کاکوگللغتنامه دهخداکاکوگل . [ گ َ ] (اِ) کلک میان تهی را گویند. (از یک نسخه ٔ خطی فرهنگ جهانگیری نسخه ٔ کتابخانه ٔ مؤلف ).
قاقولیواژهنامه آزادنوعی نان شیرین در روستای وردنجان از توابع شهرکرد که در اندازه های کوچک تهیه میشود.بیشتر به صورت نذری در خانه ها پخش میشود.در تهیه این نان شیرین از آرد، تخم مرغ،شکر،زردچوبه، گل رنگ،زعفران،کنجد و...استفاده میشود.
کاکولوسلغتنامه دهخداکاکولوس . (اِخ ) نام سرسلسله ٔ خانواده ٔ کاسی لیوس . رجوع به کاسی لیوس شود. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 496).
کاکولوسلغتنامه دهخداکاکولوس . (اِخ ) نام سرسلسله ٔ خانواده ٔ کاسی لیوس . رجوع به کاسی لیوس شود. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 496).