قابضاتلغتنامه دهخداقابضات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قابضة. چیزهائی که قبض کند و درهم کشد. ترنجیده کننده . (ناظم الاطباء). ادویه ٔ قابضه . || چیزهای زمخت . (ناظم الاطباء). || دنده ها. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
قبضیتلغتنامه دهخداقبضیت . [ ق َ ضی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) گرفتگی . || انقباض . || ترنجیدگی و زمختی . || خشکی . (ناظم الاطباء).
سقراطیونلغتنامه دهخداسقراطیون . [ س َ ] (معرب ، اِ) نوعی از کماة باشد و آن را به عربی قعبل و به شیرازی کبداد خوانند. برگ آن ببرگ سوسن و بیخ آن و طعم بیخ آن به بصل الفار ماند. (برهان ) (آنندراج ). اسم یونانی قنبیل است . (فهرست مخزن الادویه ).