لغتنامه دهخدا
کثاء. [ ک َث ْءْ ] (ع مص ) بر سر آب برآمدن شیر و آب خالص در تحت آن ماندن . || کف برآوردن دیگ . || کفک از دیگ برگرفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || روییدن گیاه یا ستبر و درشت گردیدن و دراز شدن آن . || انبوه گردیدن و درپیچیدن گیاه . (منتهی الارب ).