۱. کلمۀ استفهام برای پرسش از مکان؛ کدام محل؟: ◻︎ صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا (حافظ: ۲۰).
۲. (قید) به معنای استفهام انکاری به کار میرود؛ چه زمانی؟.
۳. (قید) بهصورت مکرر برای بیان دوری دو چیز به کار میرود.
۴. (اسم) جا؛ مکان: ◻︎ آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش (حافظ: ۵۶۰).
۵. (قید) [قدیمی] چگونه؛ چطور: ◻︎ مگو که دهر کجا خون خورَد که نیست دهانش / ببین به پشه که زوبینزن است و نیست کیا (خاقانی: ۸).
۶. (حرف) [قدیمی] که: ◻︎ کسی را کجا چون تو کهتر بُوَد / ز دشمن بترسد سبکسر بُوَد (فردوسی۲: ۲/۱۰۷۵).
۷. (حرف، قید) [قدیمی] زیرا: ◻︎ بر افراسیاب این سخن مرگ بود / کجا پشت خویش او بدیشان نمود (فردوسی: ۴/۲۲۳).
۸. (حرف، قید) [قدیمی] چنانکه: ◻︎ چنان کرد باغ و لب جویبار / کجا موج خیزد ز دریای قار (فردوسی: ۳/۳۰۴).
۹. [قدیمی] چه: ◻︎ به هومان بگفت آن کجا رفته بود / سخن هر چه رستم بدو گفته بود (فردوسی: ۲/۱۸۳).