کج خلقیلغتنامه دهخداکج خلقی . [ ک َ خ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کج خلق . عمل کج خلق . زشتخویی . تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء).
کج خلقی کردنلغتنامه دهخداکج خلقی کردن . [ ک َ خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) زشتخویی کردن . تغیر کردن . تشدد کردن .
اختلال کجخُلقیdysthymic disorderواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال افسردگی که مشخصۀ آن خُلق افسردۀ مداوم در اغلب ساعات روز است و حداقل به مدت دو سال ادامه دارد
اختلال کجخُلقیdysthymic disorderواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال افسردگی که مشخصۀ آن خُلق افسردۀ مداوم در اغلب ساعات روز است و حداقل به مدت دو سال ادامه دارد