کراویالغتنامه دهخداکراویا. [ ک َ ] (اِ) بمعنی کراویه است که زیره ٔ رومی باشد و آن را نانخواه نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). قرنباد. (تذکره ٔداود ضریر انطاکی ). قُرُنفاد. کرویا. نِقدَه . ساسم .فُلَیفِله . (یادداشت مؤلف ). زیره ٔ رومی . شاه زیره .(تحفه ٔ حکیم مؤمن ). از زیره
کراویافرهنگ فارسی عمیدگیاهی چتری، با گلهای سفید و تخمی شبیه زیره که مصرف دارویی دارد؛ زیرۀ رومی؛ شاهزیره.
کراویافرهنگ فارسی معین(کَ) (اِ.) گونه ای زیره که به نام زیرة سیاه یا زیرة سیاه کرمانی موسوم و دارای ریشه های متورم است . از دانه هایش به منظور معطر کردن اغذیه استفاده می کنند و به علاوه دارای خاصیت بادشکن و از بین بردن نفخ های روده و مقوی و قاعده آور و مدر است .
کاراواژلغتنامه دهخداکاراواژ. (اِخ ) پولیدورو کالدارا مشهور به کاراواژ نقاش ایتالیائی متولد در «کاراواژیو» (1495 - 1543). امتیاز او در نقاشی تقلیدی است .
کاراواژلغتنامه دهخداکاراواژ. (اِخ ) میکل آنژ امریقی یا مریسی مشهور به کاراواژ نقاش معروف ایتالیائی متولد در کاراواژیو. سبک او جسورانه و عاری از پیرایه است ، و او یکی از رهبران سبک رئالیسم بشمار میرود. (1579 - 1609 م .).
کراویهلغتنامه دهخداکراویه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِ) کراویا. (از برهان ) (از یادداشت مؤلف ). رجوع به کراویا شود.
قراویحلغتنامه دهخداقراویح . [ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قِرْواح .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین آفتاب رویه . (آنندراج ). قَراوِح . رجوع به قرواح شود.
قراوحلغتنامه دهخداقراوح . [ ق َ وِ ] (ع ص ، اِ) قراویح . ج ِ قِرْواح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قِرْواح شود.
کراویهلغتنامه دهخداکراویه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِ) کراویا. (از برهان ) (از یادداشت مؤلف ). رجوع به کراویا شود.