کراعلغتنامه دهخداکراع . [ ] (اِخ ) یکی از عالمان لغت بود. ابن خلدون در ذیل دانش لغت می نویسد: و کراع یکی از پیشوایان لغت را کتابی است به نام المنجد. (از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ج 2).
کراعلغتنامه دهخداکراع . [ ک َرْ را ] (ع ص ) آنکه دوست دارد فرومایگان را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه شتران خود را آب باران خوراند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه مال خود را از باران سیراب کند. (از اقرب الموارد).
مؤاجرةلغتنامه دهخدامؤاجرة. [ م ُ آ ج َ رَ ] (ع مص ) به کرایه دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به کرایه دادن خانه را؛ آجرت زیداً الدار، و آجرت الدار زیداً. (ناظم الاطباء). چیزی به مزد کسی دادن . (دهار). چیزی به مزد فراکسی دادن . (المصادر زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). || کرایه گرفتن خانه را
مستأجرلغتنامه دهخدامستأجر. [ م ُ ت َءْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیجار. رجوع به استیجار و استئجار شود. || به مزد خواهنده . (منتهی الارب ). اجیرکننده انسان را. به مزد گیرنده . || کرایه کننده ٔ خانه . (اقرب الموارد). آنکه ملکی یا چیزی را به اجاره بگیرد و مال الاجاره پرداخت نماید. آنکه به
کرایهلغتنامه دهخداکرایه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مرغی است سیاه رنگ و بطی ءالسیر یعنی سست پرواز.(برهان ) (از ناظم الاطباء). کرانه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اَخَیل . (زمخشری ). رجوع به کرانه شود.
کرایهلغتنامه دهخداکرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از کراء تازی . (از فرهنگ فارسی معین ).اجرت بار کردن اسب و شتر و غیره و اجرت نشستن در خانه و دکان مردم باشد. (از برهان ) (آنندراج ). پول و اجرتی که در ازای بارکشی ستور و نشستن در خانه و دکان و جز آن
پیش کرایهلغتنامه دهخداپیش کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مقابل پس کرایه . مبلغی که به ساروان و قاطرچی و دیگر صاحبان وسائط نقلیه دهند از مجموع کرایه تا بقیه را در مقصد بپردازند. قسمتی از اجاره بهای دکان یا منزل که خداوند آنرا دهند تا بقیه را در موعد مقرر تأد
کرایهلغتنامه دهخداکرایه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مرغی است سیاه رنگ و بطی ءالسیر یعنی سست پرواز.(برهان ) (از ناظم الاطباء). کرانه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اَخَیل . (زمخشری ). رجوع به کرانه شود.
کرایهلغتنامه دهخداکرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از کراء تازی . (از فرهنگ فارسی معین ).اجرت بار کردن اسب و شتر و غیره و اجرت نشستن در خانه و دکان مردم باشد. (از برهان ) (آنندراج ). پول و اجرتی که در ازای بارکشی ستور و نشستن در خانه و دکان و جز آن