لغتنامه دهخدا
قرمونیة. [ ق َ رَ نی ی َ ] (اِخ ) شهرستانی است به مغرب . (منتهی الارب ). دهی است از اندلس پیوسته به توابع اشبیلیه در مغرب قرطبه و مشرق اشبیلیه . جائی است قدیمی . مردم آن بر عبدالرحمان بن محمد اموی تمرد کردند و او با لشکریان خود بدانجا وارد شد،و آنجا را فتح کرد و ویران ساخت .