قسطریونلغتنامه دهخداقسطریون . [ ] (معرب ، اِ) قسطوریون . جُندبادستر است . (اختیارات بدیعی ). رجوع به مفردات ابن بیطار، و قسطوریون در همین لغت نامه شود.
قسطرنلغتنامه دهخداقسطرن . [ ] (معرب ، اِ) نام گیاهی است و در جاهای سردسیری روید، و رومیان این گیاه را «ناطرفیقی » و نیز «رسوارنیا» نامند. دارای ساقی است نازک به درازی یک ذراع یا بیشتر و برگهائی دراز و نرم و در شکل شبیه به برگ درخت بلوط براق و خوشبو و بیشتر برگ آن را در ادویه به کار برند. رجوع
قسطوریونلغتنامه دهخداقسطوریون . [ ق َ ] (معرب ، اِ) قسطوره است که آش بچه ها باشد. (برهان ). جندبادستر که به فارسی خزمیان نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قسطور و قسطوریوس شود.
خط کشتیرانیshipping lineواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که حملونقل دریایی را با کشتیهای معین، بین بنادر مشخص، بهطور منظم و برنامهریزیشده انجام میدهد
رانیلغتنامه دهخدارانی . (حامص ) راندن . سوق دادن . روانه کردن . اما همیشه بصورت جزء دوم کلمه ٔ مرکب با کلمات مناسب ترکیب شود مانند: حکمرانی ، کشتیرانی ، کامرانی ، هوسرانی ، شهوترانی و غیره ؛ که عمل حکمران و کشتیران و... باشد.- اتوبوسرانی ؛ عمل اتوبوسران . راندن ات