اختروَشquasarواژههای مصوب فرهنگستانجِرم ستارهمانندی به درخشندگی یک کهکشان که عموماً در فاصلۀ بسیار زیادی از زمین قرار دارد و تصور میشود هستههای درخشان کهکشانهای فعال و دوردست باشد
چقشورلغتنامه دهخداچقشور. [ چ َ ] (اِ) نوعی از کفش . (آنندراج ). || قسمی از چاقشور سرخ رنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به چاقشور شود.
گالوئییلغتنامه دهخداگالوئیی . (اِخ ) گالوای . شهری از کشور آزاد ایرلند (کنت ) دارای بندر و سکنه ٔ آن 15000 است و حاکم نشین آن شهری به همین نام است که دارای 170000 سکنه است .
لنگفرلغتنامه دهخدالنگفر. [ ل ُ ف ُ ] (اِخ ) شهری در کشور آزاد ایرلند (لنستر). دارای 3700 تن سکنه و کرسی حوزه و ناحیتی به همین نام و آن ناحیت را چهل هزار سکنه باشد.
خودمختارلغتنامه دهخداخودمختار. [ خوَدْ / خُدْ م ُ ] (ص مرکب ) مستقل . آنکه عنان انجام کار خود را بدون قیم بدست دارد. بدون قیم . بدون صاحب اختیار. بدون سرپرست . آزاد.- کشور خودمختار ؛ کشور آزاد. کشور مستقل . کشوری که می تواند خود تصمیم
اورانژلغتنامه دهخدااورانژ. [ اُ ] (اِخ ) کشور آزاد، ایالت دارای 128590 کیلومتر مربع مساحت و 1016570 تن جمعیت ، شمال قسمت مرکزی اتحادیه ٔ آفریقای جنوبی . کرسی آن بلومفونتین ، به رودهای اورانژ از جنوب و وال از شمال محدود است . قس
اورانژلغتنامه دهخدااورانژ. [ اُ ] (اِخ ) رودی بطول 2100 کیلومتر در افریقای جنوبی . در باسوتولند سرچشمه گرفته بجانب غرب روان میشود و مرز جنوبی کشور آزاد اورانژ را تشکیل دهد. مسیر سفلای آن مرز بین اتحادیه ٔافریقای جنوبی و آفریقای جنوب غربی را تشکیل میدهد.و سرانجا
کشورلغتنامه دهخداکشور. [ ک ِش ْ وَ ] (اِ) ترجمه ٔ اقلیم است که یک حصه از هفت حصه ٔ ربع مسکون باشد چنانکه گویند کشور اول و کشور دوم یعنی اقلیم اول و اقلیم دوم و هر کشوری به کوکبی تعلق دارد: کشور اول که اقلیم اول باشد به زحل و آن هندوستان است . دوم به مشتری و آن چین و ختاست . سوم به مریخ و آن ت
کشورلغتنامه دهخداکشور. [ ک ِش ْ وَ ] (اِخ ) دهی است به یمن . (منتهی الارب ). از قراء صنعاء یمن است . (معجم البلدان ).
کشورلغتنامه دهخداکشور. [ ک ِش ْ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش پاپی شهرستان خرم آباد است . این دهستان در جنوب باختری بخش واقع است و محدود است از شمال به دهستان بریائی ، از جنوب به تنگ ، و از خاور به رودخانه ٔ سزار، و ازباختر به گردنه توژیان . آب و هوای آن کوهستانی و آب آن از رودخانه ٔ ط
کشورفرهنگ فارسی عمیدسرزمینی پهناور شامل چند استان یا ایالت که مردم آن مطیع یک دولت باشند؛ اقلیم؛ مملکت.
تازان کشورلغتنامه دهخداتازان کشور. [ ک ِش ْ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کشور است که در بخش پاپی شهرستان خرم آباد و 37هزارگزی جنوب باختری سپیددشت و 5هزارگزی جنوب باختری ایستگاه کشور واقع است . جلگه و گرم سیر و مالاریایی است و <span cl
خاکشورلغتنامه دهخداخاکشور. (اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 53 هزارگزی شمال باختری تربت جام و یک هزارگزی خاور مالرو عمومی تربت جام به فریمان . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 112 تن
خاکشورلغتنامه دهخداخاکشور. (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان دیلمان بخش سیاهکل دیلمان دارای 30 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
خاکشورلغتنامه دهخداخاکشور. (نف مرکب ) این کلمه مبدل خاک شوی است و بمعنی کسی که خاک کارخانه ٔ زرگران و خاک رهگذرها را به آب بشوید تا زر گم گشته و جز آن که دروست از آن برآید و ریگ بیز عبارت از همین است . قدسی در قصه ٔ جهجهار بندیله و افتادن زرهای او بدست لشکر پادشاهی گفته :زر از خاکشوری گذشت
شیرکشورلغتنامه دهخداشیرکشور. [ ک ِش ْ وَ ] (اِخ ) ابن قراجورین . به نوشته ٔ صاحب کتاب خزاین العلوم مؤسس و بنیان گذار شهر بخارا.محل بخارا پیش از ساختن شهر آبگیر بود... مردم از هر سوی و از سوی ترکستان آمدند و این سرزمین را آباد کردند و در آن آب و درختان بسیار یافتند و شکارگاه بود و مردم نخست