لغتنامه دهخدا
یازان . (نف ، ق ) صفت بیان حالت از یازیدن . حمله کنان و دست درازکنان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آهنگ کنان . (فرهنگ اسدی ). قصدکنان . قصدکننده . آهنگ کننده . متمایل . یازنده : که بودند یازان به خون پدرز تنهای ایشان جدا کرد سر. <p class="au