خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلش
/kolaš/
معنی
باقیماندۀ محصولات دروشده در کشتزار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (کشاورزی) kolaš باقیماندۀ محصولات دروشده در کشتزار.
-
کلش
لغتنامه دهخدا
کلش . [ ک َ ] (مص جعلی ، اِ مص ) مصدر منحوت و مصنوع از کلاّش ، و با کردن صرف می شود. کلاّشی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کلش
لغتنامه دهخدا
کلش . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل است و 690 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کلش
لغتنامه دهخدا
کلش . [ ک ُ ل َ ] (اِ) قسمت خشن و درشت ساقها و برگهای گندم و جو و امثال آن که در زمین پس از درو ماند. آنچه ازساق و ریشه ٔ حبوب پس از درو در زمین ماند. آنچه از ساق و کشت پس از درو بر جای ماند. کاه و ساق درشت بر جای مانده از گندم و جو ومانند آن . ساقه ...
-
کلش
لهجه و گویش مازنی
kalosh کفش لاستیکی – گالش
-
کلش
لهجه و گویش مازنی
kelash ساقه ی گندم یا برنج که خوشه از آن جدا شود
-
کلش
لهجه و گویش مازنی
kolesh سرفه
-
کلش
لهجه و گویش مازنی
kalesh چوب نوک تیز شمشاد که چون زوبین در معبر گرازها بر زمین فرو ...
-
کلش
واژهنامه آزاد
کِلَش:تار عنکبوت. تاربست، تنیده عنکبوت. کارتونک. تنسته.
-
کلش
واژهنامه آزاد
تارعنکبوت
-
واژههای مشابه
-
stubble
کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخش باقیماندۀ ساقۀ گیاهان علفی که پس از برداشت سر پا میماند
-
کِلَش
لهجه و گویش گنابادی
kelash در گویش گنابادی به معنای تار عنکبوت میباشد.
-
کُلُش
لهجه و گویش تهرانی
قسمت بالای ساقه گیاه
-
کُلَش
لهجه و گویش تهرانی
ساقه بدون خوشه گندم، جای درو شده