کلمدانلغتنامه دهخداکلمدان . [ ک ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیشه است که در بخش مرکزی شهرستان بابل واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
قلمدانلغتنامه دهخداقلمدان . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) جای قلم . تپنگویی که در آن ابزارهای نبشتن مانند قلم و چاقو ومقراض و قطزن میگذارند. (ناظم الاطباء) : لب خاموش تصویر قلمدان فاش می گویدکه از همراهی اهل سخن نتوان مصور شد. محسن تأثیر (از آنندر
قلمدانفرهنگ فارسی عمیدقوطی کوچک درازی از جنس مقوا، چوب، پلاستیک، یا فلز که در آن ابزار نوشتن را میگذارند.