کلمیانBrassicaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از کلمسانان با گلآذین خوشهای و گلهای چهارکاسبرگی با آرایش صلیبی و چهار تا شش پرچم متـ . چلیپائیان Cruciferae
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جی است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ ] (اِخ ) نام چهارده تن پاپ کاتولیک های جهان بشرح زیر:کلمان اول (سن ...) از 91 تا 100 م .» دوم از 1046 تا <
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ ل ِ ] (اِخ ) عضو یکی از جمعیت های مردانه ٔ نصارا و قاتل هانری سوم (1589 م .) که به دست نگهبانان او کشته شد. (از لاروس ).
کلیمانلغتنامه دهخداکلیمان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیل دولاب است که در بخش رضوانده شهرستان طوالش واقع است و 572 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلمان - دزورملغتنامه دهخداکلمان - دزورم . [ ل ِ دِ زُ ] (اِخ ) دانشمند فیزیک و شیمی فرانسه (1779 -1842 م .) و کاشف حرارت مخصوص گازهاست . (از لاروس ).
کلمBrassicaواژههای مصوب فرهنگستانمهمترین سرده از کلمیان با تقریباً 40 گونه در برّ قدیم که شامل انواع کلم زراعی و خردل و شلغم میشود