کلگه امیرشیخیلغتنامه دهخداکلگه امیرشیخی . [ ک َ گ ِ اَ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت کوه باشت و بابویی است که در بخش گچساران شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6</
گاوcattleواژههای مصوب فرهنگستانپستاندار نشخوارکننده و بزرگپیکر و شکافتهسمی که به خانوادۀ گاویان تعلق دارد
حفاظ گلهروcattle guardواژههای مصوب فرهنگستاننردۀ چوبی یا فلزی که در نزدیکی گذرگاه گله به ریلبند/ تراورس نصب میشود
مخاطب تماسcalled partyواژههای مصوب فرهنگستانفردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
پوستۀ آهکیcalcareous crust, cale-crustواژههای مصوب فرهنگستانافق سختشدۀ خاک که با کلسیمکربنات سیمانی شده است
واگن احشامcattle wagon, stock carواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واگن مسقف با دیوارههای مشبک برای حمل دام
کلگهلغتنامه دهخداکلگه . [ ک َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش صالح آباد شهرستان ایلام است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کلگهلغتنامه دهخداکلگه . [ ک َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میداود (زیرگچ ) است که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
چم کلگهلغتنامه دهخداچم کلگه . [ چ َ ک َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چم خلف عیسی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر که در 13 هزارگزی شمال هندیجان کنارراه اتومبیل رو هندیجان به خلف آباد واقع است . دشت و گرمسیر است و 250 تن سکنه دارد. آبش
کلگهلغتنامه دهخداکلگه . [ ک َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش صالح آباد شهرستان ایلام است و 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کلگهلغتنامه دهخداکلگه . [ ک َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میداود (زیرگچ ) است که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).