کلیتوئیهلغتنامه دهخداکلیتوئیه . [ ک ُ ئی ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدی است که در بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع است و 226 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کلتویلغتنامه دهخداکلتوی . [ ک َ ت َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به کلتا مؤنث کلا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قلاتولغتنامه دهخداقلاتو. [ ] (اِخ ) قریه ای است که بیش از چهار فرسنگ از جنوب فرک فاصله دارد. (از فارس نامه ).
کلطةلغتنامه دهخداکلطة. [ ک َ ل َ طَ ] (ع مص ) دویدن لنگ یا بریده پا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چنانکه شارح قاموس تایید کرده ، دویدن لنگ و گویند بریده پا. (از اقرب الموارد). رفتار لنگ و بریده پا و دویدن آن . کلظة. (ناظم الاطباء). و رجوع به کلظة شود.
کلتهلغتنامه دهخداکلته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (ص ) چهارپای و دد پیر و مانند این . (لغت فرس چ اقبال ص 456). حیوان پیر سال خورده و از کار بازمانده و از کارافتاده را گویند از هر قسم که باشد اعم از دد ودام و غیره . (برهان ). حیوانی ک