لغتنامه دهخدا
کلیددار. [ ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه کارخانجات به تحویل او باشد. (آنندراج ). آنکه کلید اطاق و دکان و جز آن بدو سپرده است . (ناظم الاطباء). کسی که کلید ساختمانی (سرای ، بقعه ٔ متبرک ) و مؤسسه ای در دست اوست . دربان . (فرهنگ فارسی معین ). یکی از مناصب مزارهای مقدس . (یادداشت به خط