قلندونلغتنامه دهخداقلندون . [ ق َ ل َ ] (اِخ )ده کوچکی است از دهستان اربعه پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 88هزارگزی جنوب خاوری فیروزآباد و 2هزارگزی راه مالرو زافرو به هنگام . سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="l
کلنادانلغتنامه دهخداکلنادان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاهکل است که در بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع است و 376 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلندنلغتنامه دهخداکلندن . [ ک ُ ل َدَ ] (مص ) بمعنی تکانیدن و افشاندن قالی و دامن و امثال آن باشد. (برهان ). تکانیدن و افشاندن قالین و دامن و امثال آن باشد. (آنندراج ). تکانیدن و افشاندن فرش و خالی (قالی ) و دامن و جز آن . (ناظم الاطباء).