کمبود تغذیهundernutrition 1, undernourishmentواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوءِتغذیه ناشی از دریافت کمترازحد مواد مغذی
کمبودلغتنامه دهخداکمبود. [ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کم بودن . کمی . قلت . نقصان ؛ کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین ). کسر. کم آمد. نقص . نقیصه . منقصت : کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کمبود
کمبودفرهنگ فارسی عمید۱. کم بودن؛ نقصان.۲. کمی؛ آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید.
کمبوددیکشنری فارسی به انگلیسیdearth, defect, deficiency, demerit, failure, fault, flaw, inadequacy, lack, need, paucity, pinch, poverty, scarcity, shortage, shortcoming, shortfall, squeeze
اسپروی گرمسیریtropical sprue, ceylon sore mouth, coshin-china diarrhea, psilosis stomatitis intertropica, stomatitis tropicaواژههای مصوب فرهنگستاننشانگان سوءجذبی که احتمالاً به دلیل کمبود تغذیه توأم با عفونت ایجاد میشود و بهصورت بومی در کشورهای گرمسیری و نیمهگرمسیری وجود دارد متـ . نشانگان اسپروی گرمسیری tropical sprue syndrom
کمبودلغتنامه دهخداکمبود. [ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کم بودن . کمی . قلت . نقصان ؛ کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین ). کسر. کم آمد. نقص . نقیصه . منقصت : کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کمبود
کمبودفرهنگ فارسی عمید۱. کم بودن؛ نقصان.۲. کمی؛ آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید.
کمبوددیکشنری فارسی به انگلیسیdearth, defect, deficiency, demerit, failure, fault, flaw, inadequacy, lack, need, paucity, pinch, poverty, scarcity, shortage, shortcoming, shortfall, squeeze
کمبودلغتنامه دهخداکمبود. [ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) کم بودن . کمی . قلت . نقصان ؛ کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین ). کسر. کم آمد. نقص . نقیصه . منقصت : کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کمبود
کمبودفرهنگ فارسی عمید۱. کم بودن؛ نقصان.۲. کمی؛ آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید.