کمیابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، تنگی، نایابی، فقدان، قلت قحطی، خشکسالی، نابارآوری احتیاج، نیاز
کمیابی ساختگیcontrived scarcityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمیابی در شرایط غیررقابتی که در نتیجة محدود کردن عرضه به وجود میآید متـ . کمیابی مصنوعی artificial scarcity
کامیابیلغتنامه دهخداکامیابی . [ کام ْ ] (حامص مرکب ) نیکبختی واقبال . تمتع و برخورداری . (ناظم الاطباء). کامرانی . نجاح . ظفر. فوز. پیروزی . فیروزی . توفیق : کام تو موقوف زاری دل است بی تضرع کامیابی مشکل است .مولوی .
کمیابی ساختگیcontrived scarcityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمیابی در شرایط غیررقابتی که در نتیجة محدود کردن عرضه به وجود میآید متـ . کمیابی مصنوعی artificial scarcity
کمیابی ساختگیcontrived scarcityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمیابی در شرایط غیررقابتی که در نتیجة محدود کردن عرضه به وجود میآید متـ . کمیابی مصنوعی artificial scarcity