مفصل زینیsaddle jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی مفصل زلالهای که شبیه به زین است و امکان حرکت در جهات مختلف را امکانپذیر میسازد، مانند مفصل پایۀ شست
کمنةلغتنامه دهخداکمنة. [ ک ُ ن َ ] (ع اِمص ) تاریکی بینایی . (از تاج العروس ج 7 ص 322) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خارش و سرخی چشم . (از تاج العروس ج 7 ص <s
کمینگهلغتنامه دهخداکمینگه . [ ک َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) کمینگاه . (فرهنگ فارسی معین ) : دورویه چو لهاک و فرشیدوردز راه کمینگه گشادند گرد. فردوسی .نهانی همی راه بی ره گرفت به کردار شیران کمینگه گرفت . فردوسی .<
قمنةلغتنامه دهخداقمنة. [ ق َ م ِ ن َ ] (ع ص ) مؤنث قَمِن . (اقرب الموارد). رجوع به قمن شود. || (رائحه ...) بوی بد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قمینةلغتنامه دهخداقمینة. [ ق َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث قمین بمعنی سزاوار. (اقرب الموارد). ج ، قمینات و قمائن . (اقرب الموارد). و رجوع به انجم فروزان عباس فیض شود.