کنترللغتنامه دهخداکنترل . [ ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وارسی . بازبین . (فرهنگستان ). وارسی . بازرسی . تفتیش : کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین ).
کنترلفرهنگ فارسی عمید۱. بازرسی.۲. تحت مراقبت و نظارت داشتن.۳. توانایی اداره و هدایت خود یا کسی.۴. (اسم) [عامیانه] دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور؛ کنترل از راه دور.
automationدیکشنری انگلیسی به فارسیاتوماسیون، خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار، کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار
کنترللغتنامه دهخداکنترل . [ ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وارسی . بازبین . (فرهنگستان ). وارسی . بازرسی . تفتیش : کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین ).
کنترلفرهنگ فارسی عمید۱. بازرسی.۲. تحت مراقبت و نظارت داشتن.۳. توانایی اداره و هدایت خود یا کسی.۴. (اسم) [عامیانه] دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور؛ کنترل از راه دور.
کنترللغتنامه دهخداکنترل . [ ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وارسی . بازبین . (فرهنگستان ). وارسی . بازرسی . تفتیش : کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین ).
کنترلفرهنگ فارسی عمید۱. بازرسی.۲. تحت مراقبت و نظارت داشتن.۳. توانایی اداره و هدایت خود یا کسی.۴. (اسم) [عامیانه] دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور؛ کنترل از راه دور.