کنستلغتنامه دهخداکنست . [ ک َ ن َ ] (اِ) آتشکده و آتشخانه . (برهان ) (آنندراج ). آتشکده را نامند و آن را کنشت نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). آتشکده . (ناظم الاطباء) : تویی معبود در کعبه و کنستم تویی مقصود در بالا و پستم . مولوی (از جهانگیری
کنشتلغتنامه دهخداکنشت . [ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایروند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کنشتلغتنامه دهخداکنشت . [ ک ُ / ک ِن ِ ] (اِ) به معنی آتشکده است و معبد یهودان . (برهان ) (از ناظم الاطباء). آتشکده ٔ پارسیان و محل عبادت آنان بوده چنانکه مسجد و مکه در میان مسلمانان قبله و معبد است . (انجمن آرا) (آنندراج ). آتشکده را گویند. (فرهنگ جهانگیری )
کنشتلغتنامه دهخداکنشت . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص ) کردار. چنانکه گویند: «بدکنشت »؛ یعنی بدکردار. (از برهان ) (ناظم الاطباء). بدین معنی به ضم اول معادل «کُنِش ». (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : به گفتار گرسیوز بدکنشت نبودی درختی ز کینه به کشت . فردوس
کنيستدیکشنری عربی به فارسیقصرسلطنتي , سالن دراز ومستطيل , کليساهايي که سالن دراز دارند , کليسا , کليسايي , درکليسامراسم مذهبي بجا اوردن
کنستانتینلغتنامه دهخداکنستانتین . [ ک ُ ](اِخ ) کنستانتین اول پادشاه یونان متولد 1868 م . در آتن و متوفی 1923. وی درسال 1913 به جانشینی پدرش ژرژ اول به سلطنت رسید و در سال <span class="hl" dir="lt
کنستولغتنامه دهخداکنستو. [ ک َ ن َ ] (اِ) اشنان باشد و آن گیاهی است که با بیخ آن جامه شویند و بعضی گویند کنستو، رستنیی باشد شبیه به اشنان و آن بیشتر در ولایت یمن و فرغانه روید و به عربی محلب خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کنشتو. کنشتوک . نوعی اشنان . (فرهنگ فارسی معین ). نباتی است که به بیخ آن ج
کنشلغتنامه دهخداکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص ، اِ) کردار، خواه کردار نیک باشد و خواه کردار بد. (برهان ). کردار و عمل . (غیاث ) (از انجمن آرا). کردار، چنانکه گویند: «بدکنش » یعنی ، بدکردار. (فرهنگ رشیدی ). کردار. (فرهنگ جهانگیری ). کنشت . کار و عمل . (آنندراج ). فعل . (فرهنگستان ). فعل . (دانشنامه
چونلغتنامه دهخداچون . (حرف اضافه ) در پهلوی چیگون مرکب ازچی (چه ) و گون و گونه که بمعنی قسم و رنگ است و مخفف آن چو میباشد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). برای تشبیه آید و بمعنی مانند است . (از غیاث اللغات ). مثل و مانند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). همال . همتای . کُفْو.
کنستانت دوملغتنامه دهخداکنستانت دوم . [ ک ُ ت ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (630-668 م ) امپراطور روم شرقی از 641 تا 668 م . (از لاروس ).
کنستانتینلغتنامه دهخداکنستانتین . [ ک ُ ](اِخ ) کنستانتین اول پادشاه یونان متولد 1868 م . در آتن و متوفی 1923. وی درسال 1913 به جانشینی پدرش ژرژ اول به سلطنت رسید و در سال <span class="hl" dir="lt