کهمسةلغتنامه دهخداکهمسة. [ ک َ م َ س َ ] (ع مص ) با هم نزدیک کردن هر دو پای در رفتن و برانگیختن خاک از آنها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
قعمصةلغتنامه دهخداقعمصة. [ ق َ م َ ص َ ] (ع مص ) یک بار پلیدی انداختن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).